پایگاه اینترنتی بهروز دلاور

پایگاه اینترنتی بهروز دلاور

سلامی گرم به دلهای پاک تمامی کسانی که می خواهند قدم در راه شناخت حقیقت گذارند
طلبه ای هستم از دیار حوزه علمیه
می خواهید مرا بشناسید، گزینه «درباره من» در بالای صفحه را بزنید.
با آرزوی موفقیت و پیروزی در تمامی لحظه های زندگی برای شما همسفر محترم

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ» ثبت شده است

گاهی ساعت های زیادی رو برای فرهنگ و دغدغه های فرهنگی صرف می کنید. بعدش هم فکر می کنید که شما بهترین آدم روی کره زمین هستید. باید بگویم که این اولین کار غیر فرهنگی شماست. انسانی که دغدغه فرهنگ مردم رو داره هیچگاه خسته نمیشه. هیچگاه تنش از حرف های سخت انسان های بی هویت نمی لرزه.

اساسا مقوله فرهنگ از مقوله های شیرین زندگی است که باید با آن روز و شب ها رو تموم کرد. کسی که برای فرهنگ مردم قدم برداشته اصلا خستگی براش معنا نداره چون با خدا معامله میکنه نه با مردم. اگر با خدا معامله کردی دنبال این نیستی که مردم ازت تشکر کنند، بعد اگر تشکر نکردند خسته بشی. اگر با خدا معامله کردی اگه کسانی هستند که از تو انتقاد می کنند و انتقادشون حقه حتما می پذیری چون کسی که با خدا معامله می کنه فقط حقیقت براش مهمه. نه شأن و جایگاه خودش.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۰۰
بهروز دلاور

اگر بخواهیم از تاریخ خوشه چینی کنیم و ناب ترین عبرت ها را به دنیا ارزانی کنیم، یکی از بهترین عبرت ها این خواهد بود که اگر می خواهید در دنیای رقابت ها حرفی برای گفتن داشته باشید سواد، علم و فرهنگ خود را ارتقاء بخشید. جهان امروز در دستان اندیشمندان می چرخد. البته که قدرت هم جایگاه خود را دارد. اما اگر علمی برای مدیریت وجود نداشته باشد دیگر قدرتی برای اجراء معنا نمی دهد. همانگونه که در روایتی از امام معصوم هست که می فرمایند: «علم و دانش سلطنت را به ارمغان می اورد». اینکه در گوشه ای بنشینیم و بگوییم دنیا خودش می چرخد و فقط تماشاگر باشیم در حقیقت خودمان را گول زده ایم و به دیگران اجازه داده ایم تا زندگی مان را مدیریت کنند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۰۰
بهروز دلاور

نمی خواهم بگویم کتاب جای اینترنت و رسانه های امروزی را نمی گیرد . (این بحث در جای خود)

به نظرتون آیا می می شود جامعه ای پویا و در حال رشد باشد اما بی سواد؟

به نظرتون اگر بخواهیم جامعه خودمون رو در رده های بالای پیشرفت تصور کنیم نیازی به مطالعه هم هست؟

چرا پشتوانه برخی از انتقاد ها فقط داد و بیداد و یا زور و تحکم است؟

چرا هنگامی که کسی با ما به بحث می پردازد، حوصله گفتگو نداریم؟

چرا هنگامی که فردی را می بینیم که سخنرانی می کند (از هر کجا و با هر مدرکی) به سخنانش فقط گوش می دهیم؟

چرا از اتفاقات روز جامعه، خودمان را دور می کنیم؟

آیا به درخواست ها و تقاضاهایمان در هنگام برخورد با یک مسئول اجتماعی دقت کرده ایم؟

آیا توجهی به وجود دشمن در کنار خودمان و حتی خانه مان داشته ایم؟!

پاسخ جنگ نرم را می توان با چوب و شمشیر داد یا سلاحی کاری می طلبد؟ آن سلاح چیست؟

در تاریخ نکاتی وجود دارد که عبرت روزهای گذشته ما بود. آیا از تاریخ مان بهره ای برده ایم؟

ازدواج می کنیم و بعد از مدت کوتاهی همسرمان را طلاق می دهیم. چرا؟

مسلمانیم و نیازمند یک سری احکام شرعی. چقدر از احکام شرعی مرتبط با خودمان آگاه هستیم؟

چرا فرزندانمان از ورود به مدرسه و حضور در کلاس درس بیزارند؟

 توجه: من اصلا اهل سیاه نمایی نیستم و به شدت از این کار بدم می آید. اما این موارد واقعیت درون برخی از ما ایرانی هاست.

 

منظور از علم آموزی چیست؟ شاید برخی اینگونه تصور کنند که منظورم کسب مدرک ارشد و دکتری و... است. هر چند این مدرک ها و این کلاس ها خوب است اما منظورم از سواد و فرهنگ، فرهنگ دینی و اجتماعی است. شاید اگر به این مهم بیشتر توجه کنیم و حتی روزانه حداقل 30 دقیقه به مطالعه و کسب آگاهی های لازم برای یک زندگی خوب بپردازیم بسیاری از این مشکلات را به راحتی تبدیل به شکلات های شیرین و خوشمزه ای خواهیم کرد.

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۴۸
بهروز دلاور

گاهی اوقات گذر زمان چه زیباست. اما گاهی گذر زمان چنان بلایی بر سرمان می آورد که داشته ها و حتی اعتقاداتمان را فراموش می کنیم!!!

هیئت عزای حسین (علیه السلام) می گیریم اما یادمان می رود که چرا عزاداری می کنیم؟! امام حسین (علیه السلام) را شهید می خوانیم، اما یادمان می رود که شهادت به چه معناست؟!

می گوییم: «فرهنگ عاشورایی»، اما فرهنگ سازی را در لباس مشکی خلاصه می کنیم!!! از جنگاوری و دلاوری مبارزان عاشورایی سخن می رانیم، اما از واژه مبارزه هراس داریم! از حماسه حسین (علیه السلام) می گوییم، اما فقط حماسه سرایی می کنیم؛ شاید حماسه سازی در ذهنمان خاک گرفته!

از وفای عباس (علیه السلام) فقط همین را به فرزندانمان آموخته ایم که اگر پاک کن دوستت را به امانت گرفتی دوباره سالم به او برگردان. اما یادمان می رود که تک تک ما انسان ها با امام، جامعه و زندگی مان عهدی بسته ایم که باید به آن وفا کنیم!

نمی دانم یادمان رفته امام حسین (علیه السلام) فریاد عزت و عزت مداری سر میداد؟! آیا فراموش کرده ایم فریاد امام (علیه السلام) را که یار می طلبید؟!

مگر نه این است که امام حسین (علیه السلام) قیام کردند و هر گاه نام ایشان بر زبان ما می آید سخن از انقلاب به میان می آید؟!

باز نوشت: بیاییم فرهنگمان را حفظ کنیم. اگر واژه ها در غربت ذهن و دلمان خاک گرفته اند با دستمال اندیشه، تفکر و دل پاک، آنها را دوباره ترجمه کنیم باشد که دیگر دست نا اهلان نیفتد.

دقت: این یادداشت هیچ اشاره به اشخاص و جریانات سیاسی کشورمان ندارد که سخن بسیار است و این نوشته کوتاه مجال آن نیست. فقط تلنگری بود تا از خودمان غافل نشویم.

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۴ ، ۱۰:۳۹
بهروز دلاور