پایگاه اینترنتی بهروز دلاور

پایگاه اینترنتی بهروز دلاور

سلامی گرم به دلهای پاک تمامی کسانی که می خواهند قدم در راه شناخت حقیقت گذارند
طلبه ای هستم از دیار حوزه علمیه
می خواهید مرا بشناسید، گزینه «درباره من» در بالای صفحه را بزنید.
با آرزوی موفقیت و پیروزی در تمامی لحظه های زندگی برای شما همسفر محترم

۵ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت

مست گفت: ای دوست, این پیراهن است افسار نیست
گفت: مستی, زآن سبب افتان و خیزان مى روی 
گفت: جرم راه رفتن نیست, ره هموار نیست
گفت, مى باید تو را تا خانه قاضی برم
گفت: رو صبح آی, قاضی نیمه شب بیدار نیست
گفت: نزدیک است والی را سرای, آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانه خّمار نیست
گفت: تا داروغه را گوییم, در مسجد بخواب 
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان 
گفت: کار شرع,‌کار درهم و دینار نیست 
گفتاز بهر غرامت,‌جامه‌ات بیرون کنم 
گفت: پوسیده است, جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت: آگه نیستی کز سر درافتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید, بى کلاهی عار نیست
گفت: مى بسیار خوردی زآن چنین بى خود شدی 
گفت: ای بیهوده گوحرف کم و بسیار نیست 
گفت: باید حد زند هشیار مردم, مست را 
گفت: هشیاری بیار, اینجا کسی هشیار نیست

(پروین اعتصامی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۴۲
بهروز دلاور