ما به دنبال پیاده کردن دین در صحنه واقعیت های اجتماعی هستیم. دیگر گذشت روزی که قرآن را قاب می کردیم و روی طاقچه خانه مان می گذاشتیم.
سینما، سایبری و رسانه هم یکی از واقعیت های زمانه ماست. پس باید با نگاهی دقیق و تیزبینانه آن را بررسی و تحلیل نماییم.
هشدار جدی! چشمان بسته چه مسلمان و چه غیر مسلمان روزی ما را به تحجر وادار خواهد کرد.
نمی توانیم از خوبی های رسانه و تکنولوژی چشم پوشی کنیم در عین حالی که از آثار مخربی که دارد هم نمی توان به آسانی گذشت.
چاره چیست؟ فقط و فقط به مدیریت رسانه می اندیشم. مخالفت بی چون چرا از رسانه های روز و از واقعیت های زندگی های امروز ما را به جایی نخواهد رساند. پذیرش بی چون چرای رسانه هم بلایی بر سرمان خواهد آورد که آینده را به گریه وا خواهد داشت.
رسانه و به صورت کلی تکنولوژی باید ظهور و بروزش مدیریت شود. ما چقدر آثار تولیدی برای ارائه به جوانمان داریم؟ آیا رسانه ما پدر و مادرهای آینده را تربیت می کند یا که دشمنانی خانه مان سوز برای نسل آینده؟
مدیریت به معنای از بین بردن رسانه نیست. بلکه پیشگیری از آثار مخرب در عین استفاده از آثار مثبت آن می باشد. باید محتوای رسانه ملی ما بومی سازی شود. و این امکان پذیر نخواهد بود مگر اینکه دیدگاه فقه حکومتی را از مرحله تولید تا مرحله مصرف جویا شویم. فقه حکومتی را از نه باب کلاس کار مطرح کردم بلکه از باب ضرورتی است که اگر متخصصان به سمت آن حرکت نکنند در آینده ای نه چندان دور شاهد جامعه ای منزوی خواهیم بود.