گاهی اوقات گذر زمان چه زیباست. اما گاهی گذر زمان چنان بلایی بر سرمان می آورد که داشته ها و حتی اعتقاداتمان را فراموش می کنیم!!!
هیئت عزای حسین (علیه السلام) می گیریم اما یادمان می رود که چرا عزاداری می کنیم؟! امام حسین (علیه السلام) را شهید می خوانیم، اما یادمان می رود که شهادت به چه معناست؟!
می گوییم: «فرهنگ عاشورایی»، اما فرهنگ سازی را در لباس مشکی خلاصه می کنیم!!! از جنگاوری و دلاوری مبارزان عاشورایی سخن می رانیم، اما از واژه مبارزه هراس داریم! از حماسه حسین (علیه السلام) می گوییم، اما فقط حماسه سرایی می کنیم؛ شاید حماسه سازی در ذهنمان خاک گرفته!
از وفای عباس (علیه السلام) فقط همین را به فرزندانمان آموخته ایم که اگر پاک کن دوستت را به امانت گرفتی دوباره سالم به او برگردان. اما یادمان می رود که تک تک ما انسان ها با امام، جامعه و زندگی مان عهدی بسته ایم که باید به آن وفا کنیم!
نمی دانم یادمان رفته امام حسین (علیه السلام) فریاد عزت و عزت مداری سر میداد؟! آیا فراموش کرده ایم فریاد امام (علیه السلام) را که یار می طلبید؟!
مگر نه این است که امام حسین (علیه السلام) قیام کردند و هر گاه نام ایشان بر زبان ما می آید سخن از انقلاب به میان می آید؟!
باز نوشت: بیاییم فرهنگمان را حفظ کنیم. اگر واژه ها در غربت ذهن و دلمان خاک گرفته اند با دستمال اندیشه، تفکر و دل پاک، آنها را دوباره ترجمه کنیم باشد که دیگر دست نا اهلان نیفتد.
دقت: این یادداشت هیچ اشاره به اشخاص و جریانات سیاسی کشورمان ندارد که سخن بسیار است و این نوشته کوتاه مجال آن نیست. فقط تلنگری بود تا از خودمان غافل نشویم.