سخن از کتاب، سخن از یک دوست قدیمی است. دوستی که سالیان سال همنشین و همراه مردم ایران بوده و هست. دوستی که صراحت، امانت داری و صداقتش بر همگان آشکار است. قدیمی ها به ما می گفتند: «هیچ گاه دوستان قدیمی تون رو رها نکنید.» اما ما قدیمی ترین دوستمون کتاب رو به تاریخ فراموشی سپردیم.
چرا؟ مگر ما مسلمان نیستیم؟ مگر سرور ما بزرگترین دانشمند جهان نیست؟ تا به حال به این فکر کردیم که بزرگترین معجزه جهان اسلام در قالب کتاب نازل شده؟! مگر پیامبر اسلام نفرمودند: « قیدوا العلم بالکتابه. اندیشه و دانش خودتون رو با نوشته ثبت کنید.» آیا می دانستیم که بزرگترین مفاهیم و حقایق هستی در قالب قلم، نوشته و کتاب به دست ما رسیده؟ مگر غیر از این است که بهترین ابزار ثبت حقایق کتابت است؟ مگر سیره اندیشمندان و بزرگانمان را فراموش کرده ایم که ساعات زیادی رو در کتابخانه ها و در میان نوشته های خود به سر می بردند؟
چند وقت پیش در میان سخنان بزرگان دینمان گشت میزدم که به این روایت از امیرالمومنین علیه السلام برخوردم: «العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه» یکی از بزرگترین ابزار قدرت و خودکفایی یک ملت دانش و سرمایه علمی اوست.
اگر می خواهیم قدرتمندترین کشور جهان باشیم بایستی همه مون دست به دست همدیگه بدیم و شرایط رو برای تربیت هرچه بهتر اندیشمندانی بزرگ فراهم کنیم.
سخن در این موضوع بسیار و مجال کوتاه حال اگر می خواهیم که روزی شاهد پیروزی های بیش از پیش کشورمان باشیم باید بیش از پیش به کتاب، کتابخوانی و گسترش علم و دانش بپردازیم. در پایان سخن به قسمتی از بیانات مقام معظم رهبری در باب اهمیت کتاب و کتابخوانی اشاره میکنم.
«متأسفانه کتابخوانى، جز در بین یک عده از اهل علم و اهل تحصیل و کسانى که به طور قهرى با کتاب سروکار دارند، یک کار رایج و روزمره به حساب نمىآید؛ در حالى که کتابخوانى باید مثل خوردن و خوابیدن و سایر کارهاى روزانه، در زندگى مردم وارد بشود.»
«بیش از پنجاه میلیون نفوس که اگر بچه ها و بىسوادان را از اینها خارج کنیم شاید بیش از بیست میلیون نفر هستند که مىتوانند از کتاب استفاده کنند. چرا باید پنج هزار، دههزار و حد اکثر پنجاه هزار نسخه کتاب چاپ بشود؟ اصلًا یعنى چه؟ معلوم مى شود که در بین مردم ما، کتابخوانى رایج نیست. این، خیلى تأسفآور است. »