اگر میخواهیم که جامعه ای باسواد و با فرهنگ داشته باشیم، مطالعه و علم آموزی را فراموش نکنیم.
نمی خواهم بگویم کتاب جای اینترنت و رسانه های امروزی را نمی گیرد . (این بحث در جای خود)
به نظرتون آیا می می شود جامعه ای پویا و در حال رشد باشد اما بی سواد؟
به نظرتون اگر بخواهیم جامعه خودمون رو در رده های بالای پیشرفت تصور کنیم نیازی به مطالعه هم هست؟
چرا پشتوانه برخی از انتقاد ها فقط داد و بیداد و یا زور و تحکم است؟
چرا هنگامی که کسی با ما به بحث می پردازد، حوصله گفتگو نداریم؟
چرا هنگامی که فردی را می بینیم که سخنرانی می کند (از هر کجا و با هر مدرکی) به سخنانش فقط گوش می دهیم؟
چرا از اتفاقات روز جامعه، خودمان را دور می کنیم؟
آیا به درخواست ها و تقاضاهایمان در هنگام برخورد با یک مسئول اجتماعی دقت کرده ایم؟
آیا توجهی به وجود دشمن در کنار خودمان و حتی خانه مان داشته ایم؟!
پاسخ جنگ نرم را می توان با چوب و شمشیر داد یا سلاحی کاری می طلبد؟ آن سلاح چیست؟
در تاریخ نکاتی وجود دارد که عبرت روزهای گذشته ما بود. آیا از تاریخ مان بهره ای برده ایم؟
ازدواج می کنیم و بعد از مدت کوتاهی همسرمان را طلاق می دهیم. چرا؟
مسلمانیم و نیازمند یک سری احکام شرعی. چقدر از احکام شرعی مرتبط با خودمان آگاه هستیم؟
چرا فرزندانمان از ورود به مدرسه و حضور در کلاس درس بیزارند؟
توجه: من اصلا اهل سیاه نمایی نیستم و به شدت از این کار بدم می آید. اما این موارد واقعیت درون برخی از ما ایرانی هاست.
منظور از علم آموزی چیست؟ شاید برخی اینگونه تصور کنند که منظورم کسب مدرک ارشد و دکتری و... است. هر چند این مدرک ها و این کلاس ها خوب است اما منظورم از سواد و فرهنگ، فرهنگ دینی و اجتماعی است. شاید اگر به این مهم بیشتر توجه کنیم و حتی روزانه حداقل 30 دقیقه به مطالعه و کسب آگاهی های لازم برای یک زندگی خوب بپردازیم بسیاری از این مشکلات را به راحتی تبدیل به شکلات های شیرین و خوشمزه ای خواهیم کرد.