از انسان هایی که اعتقادات خود را زیر لبخندهایشان نه به خاطر حفظ هویت شخصی، دینی، صنفی و ملی، بلکه به خاطر ترس از اینکه شاید فلانی خوشش نیاید. یا که شاید اگر این حرف را بزنم او ناراحت بشود و فلان خدمات را به من ندهد. یا که شاید از این پس از من حمایت نکند، یا که شاید دیگر به من توجهی نکند و هزاران شاید دیگر. اینگونه آدم ها را شاید به خاطر مصلحت ها حرف بزنیم و همکاری بکنیم اما هیچ گاه پیشرفت و عزتی نداشته اند و نخواهند داشت. اینها آدم هایی هستند که اعتقاداتشان از اسکناس های ناچیز روزگار کم ارزش تراست. اینها کسانی هستند که به قدرت خداوند هیچگونه اتکایی ندارند. اینها همانهایی هستند که وقتی به ایشان فوت کنی مثل بید به خود می لرزند.
من برای اینگونه آدم ها متأسفم