پایگاه اینترنتی بهروز دلاور

پایگاه اینترنتی بهروز دلاور

سلامی گرم به دلهای پاک تمامی کسانی که می خواهند قدم در راه شناخت حقیقت گذارند
طلبه ای هستم از دیار حوزه علمیه
می خواهید مرا بشناسید، گزینه «درباره من» در بالای صفحه را بزنید.
با آرزوی موفقیت و پیروزی در تمامی لحظه های زندگی برای شما همسفر محترم

۳۱ مطلب با موضوع «علم و علم آموزی» ثبت شده است

خیلی اوقات یک جمله تکراری را می شنویم «ای بابا این حرف ها همه ش چرت و پرته» اما باید بگویم همین یک جمله ما را از هزاران پیشرفت عقب نگه داشته است. امروزه با پیشرفت تکنولوژی و امکانات بسیار وسیعی که وجود دارد نمی توان صرفا به تجربیات خودمان تکیه کنیم. بلکه باید مهارت های تعامل با این پیشرفت و علوم جدید را یاد بگیریم و گرنه زندگی مان قطعا راکد خواهد شد.

شاید بگویید: «بسیاری از آموزش هایی که به جوانان داده می شود غلط است به همین خاطر نتیجه عکس می گیریم.» باید بگویم این دلیل نمی شود که ما یاد نگیریم بلکه باید وقتی کسی بلند می شود و عمدا در جامعه دانش های غلط را رواج می دهد این ما هستیم که بایستی با هوشیاری و بیداری خودمان جلوی آن شخص را بگیریم.

از جمله مواردی که در مراکز آموزشی و همچنین متخصصان باید به آن توجه ویژه داشته باشند کانون خانواده و روابط زناشویی است، هر چند که درصد تقاضا، عرضه را بالا می برد.

بیایید از خودمان شروع کنیم. اگر می خواهیم زندگی مان پویا و رو به رشد باشد نیازمند یادگیری مهارت های زیادی هستیم که نشاط و شادابی لحظه های زندگی مان به آن بسته است. مانند این که یاد بگیریم چگونه همسر آینده را انتخاب کنیم؟ تعاملات خانواده مان را چگونه مدیریت کنیم؟ یک میدریت صحیح اقتصادی در زندگی مشترک چگونه باشد که منجر به آبرو ریزی نشود؟ چگونه فرزندانمان را تربیت کنیم؟ جایگاه پدر و مادرمان را پس از ازدواج چگونه تعریف کنیم؟ چه کنیم که احترامشان حفظ شود؟ (یادمان نرود روزی پدر و مادر خواهیم شد.) حتی باید بگویم دین مبین اسلام با این همه عفت و پاکی و احترامی که دارد روابط زناشویی را با دقت خاصی تبیین می کند. آیا آن ها را آموخته ایم؟ چگونه دین را پس از ازدواج در زندگی مان پیاده کنیم؟ و هزاران سؤال دیگر

 

پیشنهاد: نگذاریم پرسش ها، در ذهنمان فسیل شوند. در جستجوی پاسخ برویم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۴ ، ۱۸:۰۳
بهروز دلاور

نمی خواهم بگویم کتاب جای اینترنت و رسانه های امروزی را نمی گیرد . (این بحث در جای خود)

به نظرتون آیا می می شود جامعه ای پویا و در حال رشد باشد اما بی سواد؟

به نظرتون اگر بخواهیم جامعه خودمون رو در رده های بالای پیشرفت تصور کنیم نیازی به مطالعه هم هست؟

چرا پشتوانه برخی از انتقاد ها فقط داد و بیداد و یا زور و تحکم است؟

چرا هنگامی که کسی با ما به بحث می پردازد، حوصله گفتگو نداریم؟

چرا هنگامی که فردی را می بینیم که سخنرانی می کند (از هر کجا و با هر مدرکی) به سخنانش فقط گوش می دهیم؟

چرا از اتفاقات روز جامعه، خودمان را دور می کنیم؟

آیا به درخواست ها و تقاضاهایمان در هنگام برخورد با یک مسئول اجتماعی دقت کرده ایم؟

آیا توجهی به وجود دشمن در کنار خودمان و حتی خانه مان داشته ایم؟!

پاسخ جنگ نرم را می توان با چوب و شمشیر داد یا سلاحی کاری می طلبد؟ آن سلاح چیست؟

در تاریخ نکاتی وجود دارد که عبرت روزهای گذشته ما بود. آیا از تاریخ مان بهره ای برده ایم؟

ازدواج می کنیم و بعد از مدت کوتاهی همسرمان را طلاق می دهیم. چرا؟

مسلمانیم و نیازمند یک سری احکام شرعی. چقدر از احکام شرعی مرتبط با خودمان آگاه هستیم؟

چرا فرزندانمان از ورود به مدرسه و حضور در کلاس درس بیزارند؟

 توجه: من اصلا اهل سیاه نمایی نیستم و به شدت از این کار بدم می آید. اما این موارد واقعیت درون برخی از ما ایرانی هاست.

 

منظور از علم آموزی چیست؟ شاید برخی اینگونه تصور کنند که منظورم کسب مدرک ارشد و دکتری و... است. هر چند این مدرک ها و این کلاس ها خوب است اما منظورم از سواد و فرهنگ، فرهنگ دینی و اجتماعی است. شاید اگر به این مهم بیشتر توجه کنیم و حتی روزانه حداقل 30 دقیقه به مطالعه و کسب آگاهی های لازم برای یک زندگی خوب بپردازیم بسیاری از این مشکلات را به راحتی تبدیل به شکلات های شیرین و خوشمزه ای خواهیم کرد.

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۴۸
بهروز دلاور

طبیعتا ما انسان ها دوست می داریم که همه خوبی ها را در وجود خودمان نهادینه کنیم. اما موفق ترین انسان ها کسانی هستند که در دو راهی ها بهترین راه ها را انتخاب می کنند. داشتم با خودم فکر می کردم که اگر روزی در یک دو راهی قرار گرفتم که یا باید عالم شوم و یا ثروتمند، کدام را انتخاب خواهم کرد؟

مخاطب گرامی آیا شما هم با خود فکر کرده اید که اگر روزی در این دو راهی قرار گرفتید چه تصمیمی خواهید گرفت؟

به داستان زیر دقت کنید:

ﻣﻴﮕﻮﯾﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ، ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻥ ﺧﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﻣﻴﻜﺸﻴﺪ، ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺎﻳﯽ ﺭﺳﻴﺪ ...
ﺩﺍﻧﺎ ﭘﺮﺳﻴﺪ : ﭼﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺧَﺮ ﺩﺍﺭﯼ ﻛﻪ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯽ ﺭﻭﺩ؟
ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﻳﻚ ﻃﺮﻑ ﮔﻨﺪﻡ ﻭ ﻃﺮﻑ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺎﺳﻪ ...
ﺩﺍﻧﺎ ﭘﺮﺳﻴﺪ : ﺑﻪ ﺟﺎﻳﯽ ﻛﻪ ﻣﻴﺮﻭﯼ ﻣﺎﺳﻪ ﻛﻤﻴﺎﺏ ﺍﺳﺖ؟
ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﺧﻴﺮ، ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺣﻔﻆ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﻃﺮﻑ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺎﺳﻪ ﺭﻳﺨﺘﻢ ...
ﺩﺍﻧﺎ ﻣﺎﺳﻪ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻨﺪﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻗﺴﻤﺖ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﻧﻴﺰ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﻮ ﻭ ﺑﺮﻭ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ...
ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻣﯽ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﺧَﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺖ، ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺎ ﭘﺮﺳﻴﺪ : ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﻧﺶ، ﭼﻘﺪﺭ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﺍﺭﯼ؟
ﺩﺍﻧﺎ ﮔﻔﺖ : ﻫﻴﭻ ...
ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻥ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺑﺎ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ﺧﻴﻠﯽ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﻡ،
ﭘﺲ ﻋﻠﻢ ﺗﻮ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﻛﺸﻴﺪﻥ ﺧَﺮ ﻭ ﺭﻓﺖ ...

شاید برای شما هم سوال شود که با این وجود دیدگاه خداوند در رابطه با پاسخ این پرسش چیست؟

امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «ای کمیل! دانش بهتر از مال است، زیرا علم نگهبان توست و مال را تو باید نگهبان باشی؛ مال با بخشش کم می شود، اما علم با بخشش فزونی می گیرد؛ صاحبان مال به مجرد نابودی مال از بین می روند (ولی شاگردان علم پایدارند).

ای کمیل! ثروت اندوزان مرده اند، در حالی که ظاهرا در صف زندگانند، ولی دانشمندان تا دنیا برقرار است زنده اند خود آنها از بین مردم رفته اند ولی چهره آنها در آیینه دل ها نقش بسته است.» (نهج البلاغه، حکمت147)

دنیای امروز ما:

نمیدانم چرا این روزها بعضی ها مانند این مرد بازرگان شده اند؟! عقلشان به شکم و شهوت و ثروتشان بسته شده است؟ چقدر علم زیباست. چقدر زیباست آن لحظه ای که یکی از هموطنان عزیزمان با تلاش و پشتکار خودش، بعد از ساعتها مطالعه، علم و اندیشه و تکنولوژی جدیدی رو تولید می کنه که ثمراتش به هزاران انسان در گوشه و کنار این دیار می رسه.

سپاس و تقدیر:

از تمامی عالمان، اندیشمندان، معلمان و اساتیدی که زندگانی خودشان را در راه رشد و پیشرفت علم و علم آموزی خرج می کنند، صمیمانه سپاسگزارم.

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۱:۳۶
بهروز دلاور